Wednesday, October 29, 2008
!يك توصيه
در شمال چه گذشت؟
ما رفتيم شمال
من و بهار جونم
من دختر عمه جونم رو خيلي دوست دارم و هر كاري اون انجام بده منم ميخوام همن كار رو انجام بدم. راستش رو بخواين من راه رفتن رو از بهار بانو ياد گرفتم! آخه اون همش ميدويد و من اگه ميخواستم چهاردست و پا دنبالش برم نميتونستم پا به پاش شيطوني كنم، بنابراين ناچار شدم كه منم دنبالش بدوم.
اين عكسها هم نمادي است از آخرين آموختههاي بنده از بهار بانو
اين عكسها هم نمادي است از آخرين آموختههاي بنده از بهار بانو
Saturday, October 18, 2008
!مسواك زدن كار جالبيه ها
!من مطالعه كردن رو دوست دارم
Tuesday, October 14, 2008
مراسم شكلات خورون
چگونه با يك موز ميتوان مامان را سرگرم كرد؟
فرشته كوچولو
نحوه صحيح بازي با لوگو
ابتدا از مادر خود بخواهيد كه آنها را بصورت يك ديواره بلند به هم متصل نمايد. سپس قطعه ساخته شده را به سمت دهان برده و مزه آن را بچشيد. در مرحله بعد سريعا و طي چند حركت ناجوانمردانه آن را متلاشي نماييد و با نگاه از مادر خود بخواهيد كه ديواره بعدي را بسازد! نگران نباشيد، او چارهاي جز اطاعت فرمان ندارد.
Saturday, October 11, 2008
Friday, October 10, 2008
Subscribe to:
Posts (Atom)