Saturday, May 31, 2008


چشات خبر میدن که در حال طراحی نقشه خرابکاری هستی


سام خاله اینقدر مظلوم خوابیدی که آدم باورش نمیشه چقدر شیطونی. خاله قربون پاهات بره با اون شورت خوشگلت

سام و دایی بهرام

این آقا که تصویرش را ملاحظه میفرمایید فرزند خلف پدر بزرگم است که راه او را ادامه داده و از همه لحاظ مواظب همه فامیل است و کلی همه به سرش قسم میخورند و دوستش دارند . الحق که خیلی دوست داشتنی و بزرگ منش است. ظاهرن این کودک ما هم این احساس و انرژی خوب را درک کرده است و ر اغوشش خوشحال است





سام و کباب

برسم مادران قدیم سارا برای سام کباب درست کرده تا بچه بی دندان آبش را بخورد و "قوت" بگیرد. این کلمه رو خود سارا استفاده کرده . خواهرم یک مامان حسابی شده. دل شیر میخواد که آدم روی اجاق اشپزخانه کباب کند-منظورم از لحاظ سختی تمیز کردن کربنهای جامانده روی گاز است. مادر خوب که باشی خیلی کارها میکنی



سارا! طه هنوز نگران این صندلی است و هروقت که میبینه یه چیزهای زیر لب میگه


سام در دفتر کار پدر


پاسپورت

اینجا سارا و علی داشتند سعی میکردند که از سام عکس مناسب برای پاسپورتش بگیرند

خلاصه این بچه رو میبرند روی هوا و حالا عکس نکیر کی بگیر. اینقدر بچه رو بالا نگه میدارند تا خسته میشه و ...من و طاها هروقت این عکس رو میبینیم کلی میخندیم. خاله قربونت بره میبخشید که اینقدر اذیت شدی عوضش بعد از اینکه پاسپورت دار شدی میتونی بری فرنگ. دنیا رو چه دیدی شایدم یه سری به خالت -که خیلی چشم به راهته -زدی

فکر کنم این رو که بهش دادند ساکت شده. رابطه مستقیمی بین ساکت شدن سام با میکروب جسم وارد شده در دهانش وجود داره. هر چه تراکم میکرب جسم وارد شده بیشتر باشه سام خوشحال تره. برای مثال پادری دستشویی یا گوشی تلفن برای مدت طولانی تری اون رو خوشحال میکنند تا یک اسباب بازی شسته شده

بازی


Before

After


شرمنده که ایشون لباس تنشون نیست. البته بدون لباس خوشمزه تره- خاله قربون اون هیکلت بره




Saturday, May 24, 2008

فکر کنم این شکله اونقدر پیجیده و رنگ دار باشه که یک ساعتی سرت رو گرم کنه -ان شا ء الله

سارا میگه که آب می ریزم روی میز صندلی غذای سام و آقا حسابی اب باری میکنه تا یک ساعت هم صداش در نمی اد. خیلی حا ل میده که مامان ادم حوصلش زیاد باشه نه خاله جان


غذا خوردنش



اینم همون کانال بی بی تی وی که هوش از سر پسر ما برده




گوجه سبز


Tuesday, May 13, 2008


حیف که خالت نیست یک گاز گنده از اون لپهای نرم و خوشمزت بگیره. باشه طلبت تا ببینمت

سام و دایی ماکانش
صندلی هایی که من قبلن تجربه کردم سوراخ نداشتند. این یکی چرا اینجوری
ه
اینقدر حرفه ایی نگاه میکنه انگار که یک عمر تخصصش کتاب خوندن بوده. خاله مانی جون ای رو به شما برده
تابحال بهش فکر نکرده بودم اما ما اول سه بعدی ها رو تجربه میکنیم بعد دو بعدی ها رو. این بچه به شی ء دو بعدی عادت نداره



هورااااا. موهاش داره در میاد


باز هم بی بی تی وی

بعدن میگن نمیدونیم چرا این بچه بجای اینکه درس بخونه تلویزیون تماشا میکنه