Wednesday, June 30, 2010

تولد سامان خان

چهارم تير ماه تولد سامان جون بود كه ما رفتيم خونشون، جاتون خالي. مامان بيچاره كه رژيم بود و نتونست كيك شكلاتي بي بي رو بخوره و بجاش حسرت خورد! اين سامان خان هم لابد بلد نبود شمعهاش رو خودش فوت كنه و منم طبق معمول داوطلب فوت كردن شمعها شدم و دو سه بار زحمت اينكر رو كشيدم!

اينم من و دايي ماكان از خارجه برگشته

Thursday, June 17, 2010

آدم بايد هميشه خوشتيپ باشه

به نظر من آدم بايد هميشه خوشتيپ باشه، حتي موقع نقاشي كشيدن تو خونه

Tuesday, June 8, 2010

نقاشي سام وينچي

اين نقاشي ها رو من با كمك مربيم خانم اسماعيلي ميكشم. ايشون دايره صورت و يك چشم رو ميذارن و من بقيه‌اش رو تكميل ميكنم. نقاشي وسطي هم نقاشي از راه دوره، يعني يك دوربين روي وايت برد تنظيم شده كه تصوير روي وايت برد رو روي ديوار ميندازه و من با نگاه كردن به تصوير روي ديوار، روي تخته وايت برد نقاشي ميكشم. اين يكي خيلي سخته ولي ميگن به قدرت تكلم خيلي كمك ميكنه.
من در اين چند روزه در تكلم هم خيلي پيشرفت كردم. مثلا رنگ زياه (سياه)، فيسيد (سفيد) و ايميز (قرمز) رو ياد گرفتم. اكثر ميوه‌ها رو ميشناسم و همينطور حيوونها رو مثل ابس (اسب) و ايل (فيل). علاقه شديد من به آن آن يا مايين (ماشين) همچنان پابرجاست و به
طرز حيرت انگيزي در كنترل ماشين شار‍ژيم مهارت دارم و به راحتي باهاش دور دو فرمونه ميزنم. با ماشنهاي بابا علي و بابا هه هه (بابا حميد) هم اجازه دارم تا سر كوچه رانندگي كنم
;-)

Saturday, June 5, 2010

Tuesday, June 1, 2010

پيك نيك

اينجانب در طي حدود 3 ساعت در پيك نيك، 4 دست كامل لباس عوض كردم!

MP3 Player

ميخوام بدونم اين عامو ماننه (عمو محمد) با اين سيم و اين زياهه (سياهه) چي گوش ميده؟