Thursday, March 27, 2008

سام در مسافرت

سام همچنان در ایرنگردی بسر میبرد. شنیدم که خیلی شیطون شده. با لیوان آب میخوره. وقتی میخوان پوشکش رو عوض کنند در میره. سام بدو سارا بدو... راست گفتن که آدم توی مسافرت بزرگ میشه. فعلن عکس تازه ایی ازش ندارم

Saturday, March 22, 2008

التماس

شنیدهاید میگویند فلانی با چشمهایش التماس میکرد؟ حکایت سام ماست
خاله جان فردا بر عکس میشود هی تو باید به دختر خوشگلا التماس کنی...
اما شایدم نه... این روزها دختران مملکتمان خیلی ارزان شده اند... دیگر نیازی به التماس نیست کافی است اشاره کنید. نرخ بوسهایشان بقول آن شعر قدیمی به اندازه نرخ زعفران هم نیست. راستی چی شد که آن زنان قوی و گران قیمت دیروز این چنین نسل ارزان و قدر خود ندانی را تربیت کرد؟
بقول اینجائی ها "گود کوئزشن" هروقت جواب سوالی را نمیدانند این عبارت را بکار میبرند

بهشت زیر پای مادران است

روزی دوستی میگفت "آن بهشتی که به مادران ساکن ایران که معمولن کلی کمک برای بزرگ کردن بچه هایشان دارند وعده داده شده با آن بهشتی که مادران ایرانی دست تنها در این ور دنیا قراره به ان بروند یکی است؟ این منصفانه نیست

به نظر من بهشت باید طبقه بندی شود. اما نه ...آنوقت ما دوباره بفکر مهاجرت به طبقات بالاتر می افتیم و دوباره روز از نو روزی از نو
اصلن پشیمان شدم. همان بهتر که بهشت فقط یک طبقه است . همه دور هم.جمعمان جمع ...اصلن بهشت یعنی همین. موافقین؟

لباس عید



سام-فیلسوف

بیخود نیست که میگویند فیلسوف ها شبیه بجه ها هستند. هر چیز کوچکی برای این دو گروه غیرعادی بوده و میتواند مدت ها دقت و توجه شان را جلب کند


سام در سال جدید

آقای سام بهمراه خانواده عازم اراک شدند. ایشان برای اولین بار در عمرشان سرما خوردند . اما حسابی در جمع خانواده پدری بهشان خوش گذشت


نوروز 1387

یادش بخیر آنموقع ها که با سارا ربان و پاپیون درست میکردیم برای هفت سین. امسال من تنهایی هفت سین چیدم و موقع سال تحویل خوابیدم که یادم برود تنهام....اما عید خوبی بود کلی مهمانی رفتیم و خوش گذشت. خاله مانی جات خالی دیشب رفتیم یک مهمانی حدود صد نفر بختیاری مقیم تورنتو آنجا بودند و بساط "تشمال" براه بود

Friday, March 21, 2008

سال نو مبارک

سال بسیار دلچسب و دلخواهی را برای همگی آرزو میکنم. بزودی با عکس های عید برمیگردیم

Sunday, March 16, 2008

متفکرانه

حیران شده ام



Before & After

Before
اینقدر نق زد
After
تا خوابید
آرام آرام.... خدائیش این قسمتش به خالش رفته




خاله اسهال نشی خوبه
سارا جان پس زمینه عکس خیلی ساده است.... دیگه چیز گلدار اونجا نبود بذاری توی عکس بچه عزیزم

در آغوش گرم خانواده.

همه اینجا ن غیر از اصل کاری



در کالسکه



بد آموزی

بعدن هی نگین این بچه ماشین میخواد ما چه کنیم ....خودتون دارین بهش یاد میدین. سام خاله جان تو هم یادت باشه فردا نگی اینا به من ماشین نمی دن و دچار کمبود محبت شی. ببین دست هیچکسی در 5 ماهگی ماشین ندادند اما به شما دادند


Tuesday, March 11, 2008

قدرداني

واقعا ممنونيم خاله نواز که مث هميشه و پرانرژي
کار بروزرساني اين سايت رو به عهده گرفتي
حتي خود ما هم از ديدن اين انتخاب ها و جملات
لذت فراوان ميبريم
"علي"

Sunday, March 9, 2008

خوشتیپ ها رو

آدم میتونه توی پنج ماهگی هم خیلی خوشتیپ باشه. چکار کنیم دست خودمون نیست



بی بی تی وی

آقا در حال تماشای بیبی تی وی. قرار شده که از همین الان انگلیسی یاد بگیرم. خاله قربونت بره که اینقدر آدم شدی

آخیش خسته شدم. چقدر چیز جدید باید یاد بگیرم

من و بهار دختر عمه خوشگلم

چقدر دلم پشتی و قالی قرمز می خواهد.....
مامان فرشته یادتان هست چند سال پیش عید آمدیم خانه تان. چقدر شرمنده مان کردید....
خانه تان همیشه پر رونق و پر از بچه باد
علی الحساب دختر عمه مان را ببینید تا بعدن نوبت دختر خاله مان شود

داغ تو دارد این دل...م جای دگر نمیشود

مادر جون (مادر بزرگ پدرم) هم رفت.مادر بزرگ خیلی زحمت کشید. مادر بزرگ خیلی درد کشید. مادر بزرگ دیگر درد نمی کشد. سلولهای نامیرایش دست از فعالیت کشیدند و او تا همیشه استراحت خواهد کرد. خداوند به مامان فرشته صبر زیاد دهاد و سایه او را بالای سر همه ما سالم و شاد حفظ کناد- خاله نواز

حمایت

خاله جان آن جائی که به آن چنگ زده ای اگر بخواهی بیفتی حمایتت نمیکند. باید همیشه از چیزهای محکم برای کمک گرفتن استفاده کرد. هرچند کلی طول میکشد -شاید سی سال -تا بفهمیم چی و کی به درد چنگ انداختن میخورد

سام نگو یه دست گل

انگار همین دیروز بود که این کتاب رو برای ماکان میخوندیم. جقدر هم باهوش و خواستنی بود. امروز برای سام میخوانیمش.



من قصه گوش میکنم. خیلی با دقت.....
ژست پاهایت دیوانه ام میکند. باز هم تصور میکنم که به سفتی در آغوشت کشیدهام و می بوسمت. نمیدانم ایندفعه که میبینمت کی خواهد بود اما دلم خیلی برایت تنگ شده عزیز دل خالهههههههههه

قورباغه سبز


Wednesday, March 5, 2008

سیب

خاله قربون اون زیر ناخن بره که از بس که زور زدی سفید شده. امیدوارم وقتی که بزرگ شدی هم همینقدر با علاقه سیب بخوری و سراغ پیتزا و ساندویچ و نوشابه نری

حس مالکیت

مال خودمه نمیدمش



خیلی باحاله خاله نه؟