صبحها كه بابا ميره سر كار مامانم منو مجبور ميكنه همه خونه رو جارو و مرتب كنم!
فكر نكنين دارمم خرابكاري ميكنم ها
وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ
2 comments:
بالاخره یه پسر زرنگ توی این دوره زمونه پیدا شد!
خدا خیرت بده سارا
عروست در آینده کلی دعا می کنه به جونت
جهت تنویر افکار عمومی: صبحها که بابا میره سرکار,من و مامانم شروع می کنیم به خرابکاری. وقتی بابا برگرده مجبورم یه کم هم با بابایی خرابکاری کنم که حوصله اش سر نره.
مجبورم,می فهمی؟!!!
Post a Comment