اینجا پنجمین سالگرد ازدواج مامانم ایناست .گندی زدم بهش که نگو..... سه تایی رفتیم رستوران که یک شب رمانتیک داشته باشیم منم هی بد اخلاقی کردم و هی گفتم یکی پاشه من رو دور بده. خلاصه اونشب خیلی رمانتیک و به یاد موندنی شد




وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ
No comments:
Post a Comment